ولادت خواهر عشق
- ۱ نظر
- ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۵۳
مثال جالبی از حاج آقا قرائتی ( +) نقل کرده اند که :
" آدم ها سه دسته اند : عینک ، ملحفه ، فرش ... !
وقتی یک لکه ی چای بنشیند روی عینکت زود آن را با دستمال کاغذی
پاک می کنی !
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه ، می گذاری سر ماه که لباس ها و
ملحفه ها جمع شد ، همه را با هم با چنگ - زمان قدیم ! - می شویی !
وقتی همان لکه بنشیند روی فرش ، می گذاری سر سال با دسته بیل به
جانش می افتی !!!
خدا هم با بنده های مؤمنش مثل عینک رفتار می کند ؛ بنده های پاک و زلالی
که جایشان روی چشم است ، تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد ؛
البته در دنیا و خفیف ...
دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ !! و آن گردن کلفت هایش را
می گذارد تا چرک هایشان جمع شود و سر سال یا قیامت - یا هم دنیا و هم
قیامت - حسابی با دسته بیل از شرمندگیشان در می آید " ... !!!
دل بود که از قافله ما را عقب انداخت
سر رفتن این حوصله ما را عقب انداخت
حتی همه ی جاده ها نیز گواهند
این پای پر از آبله ما را عقب انداخت
از باورها تر شده بودیم ولی حیف
سنگینی این سلسله ما را عقب انداخت
یک سجده فقط فاصله ی ما و خدا بود
دل نیز در این مرحله ما را عقب انداخت
هنگام تهجد شده بود و همه دیدند
خودخواهی این نافله ما را عقب انداخت
یک دفتر بی رنگ پر از شعر دروغین
این چند ورق باطله ما را عقب انداخت
بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.
وقتی به خانه برگشتم ……
فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت!!!
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.
بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟
از خاطرات آقای قرائتی
گل زهرا بیا به مجلس شهیدان
همان ها که فدا شدند و بر تو مهمان
به سر بستند نوشته های یا حسین جان
یاد همشون بخیر ...
میان گل ماندم ...
دوستام رفتند ...
میان گل ماندم ، منم که جا ماندم
رفیق نیمه راه خوبان ...
آخ یاد یاران
پای خسته
مانده ام از ره
دل شکسته
یابن الزهراء ...
منو حسرت به بهترین سینه زن ها
منو و غبطه به تیر و ترکش و بدن ها
منو ذکر به راه تو فدا شدن ها
به ذکر لب هاشان ، نماز شب هاشان
به حال و روز بی کفن ها
روزگاری با ولایت ، رفته بودیم تا شهادت
از اینجا بشنوید ...
گاهی وقت ها هوای تو که بر سرم می زند
دلم زیر و رو می شود
گاهی وقت ها مثل "داغ بر دل نشسته " می مانی
گاهی وقت ها مثل " حس جا ماندن ..."
هر چه قدر ازین گاهی وقت ها بگویم باز هم هنوز هست ...
انگار تمامی ندارد این گاهی وقت ها
آن قدر هست که همین "گاهی وقت هایم " مبدل به "تمام وقت هایم" شده است
پ .ن :
مخاطب خاص دارد لطفا به خود نگیرید ...
@ مخاطب خاص
# مخاطب خاص
دشمن بداند!
هفت آسمان و اوج فلک را که رد کند...
قدش نمی رسد که « سید علی » را رصد کند ...
عاشق چه شد که یار به حالش نظر نکرد....