عرفه
میم عاکف | پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ب.ظ
خدایا شکرت که یک بار دیگه آبرو دادی ...
دستم را گرفته ای، رها نکن
مرا به خودت نزدیک و نزدیک تر کن
ایام عرفه نزدیک است
روز نیایش
رویی ندارم اما تو آبرو دادی
خوشحال می شوم درهم بخری
آن شب وقتی ته مانده های میوه آن مغازه دار در ساعات پایانی شب را خریدم
فقط با این نیت بود که با من هم همین معامله را بکنی
ای کریم
ای رحیم
ما ته مانده و جامانده های دوستان شهیدمان هستیم که اگر ما را نخری خراب می شویم و باید دورمان بریزند ...
بخر
درهم بخر
فرصتی باقی نمانده
یا ایها العزیز ...
- ۰۳/۰۳/۲۴