چفیه ها را باز کنید!
صدای ضرغامی توی سرم دَنگ دَنگ صدا میکند که (اگر مختار قبل از سال ۸۸ ساخته شده بود ممکن بود این حوادث اتفاق نیفتد.)
حاشا و کَلّا، جناب ضرغامی. حاشا و کَلّا.
نمیدانم فریاد و آهمان را از دست حامیان و دوستان با بصیرت انقلاب کجا باید ببریم. نمیدانم. با بصیرتانی که مانند «رُفاعه» و «عبداله بن مالک»، حجّت شرعی تراشیدند و چفیه بر گردن و عکس شهدا به دست، به انقلاب خنجر زدند.
چرا؟ از خودم میپرسم چرا و برایش جوابی پیدا نمیکنم. آیا واقعاً از نتایج نظر سنجی ها بی اطلاع بودید؟! کسانی تا به این حد بی اطلاع را چه به کار سیاست؟! یا چیز دیگری جلوی چشمهایتان را گرفته بود که پیش پا افتادهترین تعاملات سیاسی را انجام ندادید؟
این کدام بصیرت است که همه دستآوردها را در گلوگاه پایداری، اینگونه میبازد.این کدام حمایت از گفتمان انقلاب اسلامی است که ظرف چند روز با تزویر موضعش را تغییر میدهد و با دروغ، سخنرانی قبلیاش را اعلام نظری خصوصی اعلام میکند؛ اصلا شما با چه مجوزی با مردم دودوزه بازی کردید. این کدام کارکشته سیاستی است که نمیداند باید به نفع بالاترین نظرسنجی کنار کشید.
چرا؟ از خودم میپرسم و جوابی نمییابم. از هواداران عادی که با شعارهای شما گردتان جمع شدند گلهای نیست. شِکوه و تمام شِکوه از شماهاست که خود را قَیّم همه چیز و همه کس میدانید ولی فهم سیاسیتان آنقدر ناچیز است که میدان سیاست را با کُریخواندنهای فوتبال این محله و آن محله اشتباه گرفتهاید.
آقایان! بازی برده را با حجّتهای شرعیتان به باختی تبدیل کردید، تلخ. بلندگوهای پرصدایتان را خاموش کنید، عبا از تن درآورید، چفیهها را از گردن باز کنید و بروید. بروید گوشهای پیدا کنید که از هیاهوی دنیا دور باشد. و آنوقت، نه به خدا، و نه به ما، و نه به شهدا، بلکه به خودتان پاسخ بدهید چرا اینگونه با انقلاب معامله کردید.
به پروردگار سوگند که دوستان جاهل، کم از دشمنان زیرک نیستند.
تاهمیشه … فدای سید علی
http://tahamishe.ir/post/54