میم عاکف

وب نوشت های شخصی یک فعال فرهنگی

میم عاکف

وب نوشت های شخصی یک فعال فرهنگی

میم عاکف

: وب نوشت های شخصی میم عاکف :
فکر می کنم اینجا محل خوبی برای گفتن دغدغه ها باشه خارج از هرگونه تعارف
حالا تا چه حد بتونم وقت کنم خدا می دونه

حکایت بیسکوییت

میم عاکف | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۴۳ ب.ظ

بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.

وقتی به خانه برگشتم ……
فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت!!!
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.

بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟

از خاطرات آقای قرائتی

  • میم عاکف

قرائتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی